loading...
سایت تفریحی,موزیک,اس ام اس
Date Sms بازدید : 159 سه شنبه 20 فروردین 1392 نظرات (0)

گذشته که حالم را گرفته است !

آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !

و حال هم حالم را به هم میزند

چه زندگی شیرینی!…


*  * * * * * * * * * * * * * * * *

به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت !

نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی دوستش دارم !


*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …

اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل سیر گریه کردن” از ته دل !

گذشته که حالم را گرفته است !

آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !

و حال هم حالم را به هم میزند

چه زندگی شیرینی!…


*  * * * * * * * * * * * * * * * *

به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت !

نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی دوستش دارم !


*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند …

اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدمها برای “یک دل سیر گریه کردن” از ته دل !




*  * * * * * * * * * * * * * * * *

غمگین ترین روز زندگی ما انسانها روزیست که احساس می کنیم با ارزشترین موجود زندگیمون میخواد به نبودنمون عادت کنه …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *


کاش بودی تا من نیز چیزی برای از دست دادن داشتم …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

جای خالی تو داره همه دنیامو میگیره !


*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

گاهی از خیال من گذر می کنی …
بعد اشک می شوی …
رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجا نیستی …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

یه وقتایی اونقدر هیچکس حالی ازت نمیپرسه که آدم شک میکنه نکنه مرده و خودش خبر نداره !


*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
من از دوری تو منقرض شدم …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

حال “من” دیدن دارد وقتی کسی حال “تو” را میپرسد …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …


*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

حالم به هم می خورد از کلمه های “عزیزم” و “عشقم” ؛ من را همان “ببین” صدا کن …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی با مشت هاش قلبم رو می شکست همه ی فکرم به این بود که مبادا دستاش زخمی بشه …

*
 * * * * * * * * * * * * * * * *

یادش بخیر من بودم و تو ، او بود و دیگری …
این روزها تویی و او ، من مانده ام و خدا …
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 284
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 35
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 150
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 20,243
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20,258
  • بازدید ماه : 20,356
  • بازدید سال : 26,654
  • بازدید کلی : 302,527